به نقل از فرادید از Bigthink؛ بیشتر انواع داروهای ضدافسردگی با افزایش سطوح انتقالدهندهی عصبی در سراسر مغز عمل میکنند. حداقل یک ماه طول میکشد تا اثرات مفید دارو را ببینیم، اثراتی که معمولاً توام با عوارض جانبی ناخوشایند است. دانشمندان نوع جدیدی از داروی ضدافسردگی را کشف کردهاند که کارکرد آن با داروهای دیگر متفاوت است. آزمایش این دارو روی موشها ثابت کرد اثراتِ ضدافسردگیِ این دارو تنها ظرف دو ساعت ظاهر میشود بدون اینکه هیچ عارضهی جانبی شدیدی داشته باشد.
اختلال افسردگیِ عمده یکی از شایعترین اختلالات روانی در ایالات متحده است که بیش از ۸ درصد بزرگسالان به آن مبتلا هستند. اگر خوششانس باشید، اثر ضدافسردگیهای معمولی را پس از یک ماه مصرف مشاهده میکنید (به فرض اینکه نوعِ درستی از دارو برای شما تجویز شده باشد). داروهای ضدافسردگی روی برخی از افراد اصلاً اثر نمیکند. به همین دلیل، دانشمندان به صورت مستمر به دنبال استراتژیهای جدیدی برای درمان افسردگی بودهاند و داروی ایدهآل آنها دارویی است که سریع عمل کند و عوارض جانبی کمی داشته باشد. حالا دانشمندان طبق مطالعات اخیرشان روی موشها، یک ترکیب ضدافسردگی را شناسایی کردهاند که کارکرد آن با هر داروی دیگری در بازار متفاوت است و ظرف دو ساعت اثر میکند.
درمانهای کنونی افسردگی
در دههی ۱۹۵۰، دانشمندان به صورت تصادفی، حینِ کار کردن روی ایپرونیازید (یک بیگانهزیست که در ابتدا برای درمان سل طراحی شده بود، اما بعداً به عنوان داروی ضد افسردگی مورد استفاده قرار گرفت) ضدافسردگیها را کشف کردند. بیماران حین آزمایشات بالینی، بصورت چشمگیری شاهد اثرات جانبی خوشایندی از جمله سرخوشی، تحریک روانی و بهبود کیفیت خواب بودند. مطالعات بعدی نشان داد ایپرونیازید گروهی از انتقالدهندهای عصبی را افزایش میدهد: سروتونین، دوپامین، اپینفرین و نوراپینفرین. چندین دهه بعد، کارشناسان تصور میکردند سطوح پایین این انتقالدهندههای عصبی باید دلیل افسردگی باشد. تا اینکه در دههی ۱۹۹۰، روشن شد این تصور کاملاً درست نیست، اما این موضوع جلوی شرکتهای داروسازی را نگرفت و آنها همچنان داروهایی را تبلیغ میکردند که سطوح انتقالدهندهی عصبی را افزایش میداد.
کشف داروی جدید ضدافسردگی که ظرف دو ساعت اثر میکند
رایجترین نسخهی تجویزشدهی ضدافسردگی، مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) است که شامل پروزاک (فلوکستین، سارافم)، زولوفت (سِرترالین، آسِنترا) و پاکسیل (پاروکستین) میشود. این داروها با مسدود کردن یک پروتئینِ ناقل، اجازهی حذفِ سروتونین را به نورونها نمیدهند و اجازه میدهند انتقالدهندههای عصبیِ بیشتری با نورونها، مدت زمان بیشتری تعامل داشته باشند. این اثر تقریباً به صورت آنی اتفاق میافتد، با این حال اثرات عصبی-روانشناختیِ SSRI پس از یک ماه بروز میکند و دلیل آن این است که سروتونینِ بیشتر همیشه بهتر نیست.
هستهی رافه (هستههای متوسط در ساقهی مغز با عملکردِ آزادسازی ناقل شیمیایی سروتونین در مغز) فوقانی (DRN) منبع اصلی سرتونینِ مغز است. مانند نورونهای بسیاری از نواحی مغز، نورونهای DRN از طریق سروتونین ارتباط برقرار میکنند. با این حال، عواقب این ارتباط برعکسِ مناطق دیگر مغز است. سروتونین سوخت نورونهای DRN را سرکوب میکند در حالی که سوخت عصبی بخشهای دیگر مغز را فعال میکند. علاوه بر این، از آنجا که DRN تولیدکنندهی ضروری سروتونین است، سیگنالدهی سروتونین با توقفِ سوختِ DRN در سراسر مغز کاهش مییابد. به عبارت دیگر، سروتونینِ بیش از حد در DRN میتواند نشانههای افسردگی را بدتر کند. بنابراین، چرا SSRIها رایجترین داروی تجویزشده برای افسردگی هستند؟ اگر نورونهای DRN برای مدتزمان طولانی (حدود یک ماه) با سروتونین بمباران شوند، نسبت به اثرات سرکوبگر انتقالدهندهی عصبی حساسیتزدایی میشوند و به حالت عادی بازمیگردند. در اصل، سطوح بالاتر سروتونین در مغز، حِال فرد را بهتر میکند و دیگر مداخلهای در فعالیت DRN ایجاد نمیشود.
یک رویکرد هدفمندتر
تیمی از دانشمندانِ دانشگاه پزشکی نانجینگ، رویکردِ متفاوتی را آزمایش کردند. به جای مهارِ وسیعِ تمام ناقلانِ سروتونین (کاری که SSRIها برای افزایش سطوح سروتونین انجام میدهد)، چه میشود اگر بتوان به طور خاص ناقلان سروتونین DRN را فعال کرد (که به نورونهای DRN اجازهی پاک کردن سروتونونین را میدهد و در نتیجه سطح آن را کاهش داده و به نورونهای DRN اجازه میدهد به صورت نرمال عمل کنند)؟ اگر اینطور شود، اثرات ضدافسردگی ظرف چند ساعت پدیدار میشود. متاسفانه، ناقلان سروتونین در DRN، با ناقلان سروتونین در مناطق دیگر مغز برابر هستند. بنابراین، هر مولکولی که یکی را مستقیماً فعال کند، بقیه را هم فعال میکند.
خوشبختانه، در مطالعهی سال ۲۰۰۸ سرنخی به دست آمد. محققان در این مطالعه دریافتند که ناقل سروتونین به نیتریک اکسید سنتاز (nNOS) متصل میشود؛ پروتئینی که اساساً در نورونهای DRN یافت میشود نه در نواحی مغزی دیگری که با افسردگی ارتباط دارند. زمانی که ناقل و nNOS با هم ترکیب شوند، عملکرد ناقل متوقف میشود. مسدود کردن این تعامل (و میسر کردن عملکرد ناقل) راهی عالی برای کاهش سروتونین در DRN است، اما محققان نخست باید تعیین کنند آیا نورونهای DRN در طول دورههای افسردگی nNOS دارند یا نه. محققان برای انجام این کار به موشهای افسرده بالینی نیاز داشتند.
کاهش سروتونین در DNS آن را در نواحی دیگر افزایش میدهد
پروتکل استرس خفیف غیرقابلپیشبینی مزمن (CMS) روش رایجِ القایِ افسردگی در جوندگان است. دانشمندان حیوانات را در معرض عوامل استرسزای خفیفِ تصادفی قرار دادند از جمله قرار دادن موانع در لولهها، شنای اجباری در آب سرد، محرومیت از آب و جفت شدن با یک حیوان استرسی دیگر. پس از چهار هفته، موشها به طرز شگفتانگیزی تغییرات رفتاری و عصبی مرتبط با افسردگی را از خودشان نشان دادند. مهمتر از همه، سروتونینِ افزایشیافته در مناطق دیگر مغز منجر به بهبود رفتار میشود به این معنا که مسدود کردن مجموعهی ناقل nNOS، یک اثر سریعِ ضرافسردگی داشته است.
جای تعجب ندارد که بیشتر مردم موافق تزریق در ناحیهی سر نیستند. بنابراین، محققان مولکولی ساختند که میتواند از طریق رگ تزریق شود. آنها یک بار دیگر نیز این ایده را روی گروهی از موشهای افسرده آزمایش کردند و بار دیگر رفتارهای افسردهساز ظرف دو ساعت پس از مصرف معکوس شد. نویسندگان این مطالعه خواستار آزمایش این یافته روی انسانها هستند تا مشخص شود آیا مسدود کردن مجموعه ناقل nNOS برای تسکین افسردگی در انسانها هم موثر است یا نه.