متاسفانه به رغم تدوین و اجرای برنامههای مختلف برای پیشگیری از بروز جدایی و افزایش آمار طلاق، همچنان شاهد روند افزایشی این آمار هستیم. در این مطلب قصد پرداختن به دلایل این وضعیت را نداریم، ولی بههرحال پدیده طلاق چه بخواهیم،چه نخواهیم در جامعه وجود دارد و از آن بهعنوان آخرین راهحل مشکلات بین زوج ها استفاده می شود. اگر از تعصبات بگذریم، واقعیت این است که در برخی موارد میتوان جدایی را بهعنوان یک راهحل پذیرفت، اما نکته حائز اهمیت در این فرایند که متاسفانه از آن غفلت هم می شود موضوع چگونگی زندگی این زنوشوهر و احیانا فرزندان بعد از جدایی است که نیازمند برنامههای مختلف آموزشی و حمایتی از سوی مسئولان و متخصصان این حوزه است. در این بین، آمارهای مرکز آمار ایران نشان میدهد که تعداد طلاق در سال 1400 نسبت به 1399 بیش از 9 درصد افزایش داشته است. به همین دلیل، در ادامه، به واکاوی چند مطلب که خانمها بعد از جدایی با آن دست به گریبان هستند ،می پردازیم .
کنجکاوی دیگران درباره علت جدایی
یکی از مشکلاتی که معمولا زوج های طلاق گرفته و بهخصوص خانمها با آن مواجه هستند، این است که تا مدتها با سوالات مکرر اطرافیان درباره اتفاقات زندگی و دلایل جدایی خود مواجه هستند و این موضوع باعث سلب آرامش روانی آنان میشود. بهطور طبیعی امکان مدیریت کردن دیگران برای افراد وجود ندارد، اما نحوه برخورد هر فرد در مواجهه با این سوالات تا حدودی میتواند مدت زمان و روند کاهشی یا افزایشی آن را مشخص کند. بهعنوان مثال، اگر یک فرد بخواهد با صبر و حوصله کامل و با جزئیات به همه سوالات اطرافیان پاسخ بدهد، عملا زمان پایان دادن به این داستان را به تاخیر انداخته است، بنابراین بهتر است یک یا دو جمله کلی و کلیشهای برای پاسخ به سوالات تکراری در ذهن داشته باشد و خیلی مختصر و در عین حال مودبانه با دادن این پاسخ به بقیه بفهماند که علاقهای به صحبت کردن در این باره ندارد.
بیان صفر تا صد زندگی گذشته؟
یکی از اشتباهاتی که افراد طلاق گرفته در فرایند بعد از جدایی مرتکب میشوند، این است که برای مقصر جلوه دادن طرف مقابل سعی میکنند همه اتفاقات زندگی گذشته خود را با جزئیات و تحریفهای احتمالی برای دیگران توضیح دهند و با این کار ناخودآگاه خود را در معرض آسیبها و قضاوتهای جدیدی قرار میدهند. بنابراین شایسته است بیش از آن چیزی که ضرورت دارد و آن هم فقط با افراد درجه یک زندگیشان، توضیح و تفسیر نداشته باشند.
داشتن حریم خصوصی جزو حقوق اولیه
داشتن حریم زندگی خصوصی و اطلاعات محرمانه ،حق مسلم همه انسانهاست، بنابراین یک خانم طلاق گرفته حق دارد این حریم را برای خود نگه دارد و هیچ عاملی چه در محل زندگی و چه در محل کار نباید این فرد را مجبور به افشای آنها کند. البته این که خود فرد با توجه به موقعیت و شرایط تصمیم بگیرد که تا چه میزان این اطلاعات را در اختیار دیگران قرار دهد، یک موضوع شخصی و اختیاری است.
تصمیم به ازدواج مجدد
یکی از چالشهای افراد جدا شده و همچنین خانوادههای آنان، ازدواج مجدد است .متاسفانه گاهی شاهد هستیم که برخی افراد با انگیزههای غیرمنطقی و زودهنگام وارد یک رابطه جدید میشوند که در بیشتر موارد مصداق از چالهبهچاه افتادن است. در این که یک فرد طلاق گرفته حق دارد دوباره ازدواج کند هیچ شکی نیست، اما قبل از آن بهتر است این فرد به بررسی غیرجانبدارانه اتفاقات زندگی قبلی خود بپردازد و با رسیدن به خودآگاهی مطلوب، نقش خود را در وضعیت ایجاد شده تبیین کند. بدیهی است که بعد از جدایی حداقل شش ماه زمان لازم است تا یک فرد بتواند خود را پیدا و ضمن ایجاد تغییرات شناختی و رفتاری و همچنین ایجاد توانمندیهای جدید در خود، به شروع یک زندگی مشترک جدید فکر کند.
ضرورت بازسازی روانی خود
در پایان ،ضمن اذعان به این موضوع که یک فرد بعد از طی کردن روند طلاق به شدت از نظر روانی تحلیل رفته و بیش از پیش آسیبپذیر شده است، توصیه موکد میکنیم که برای رهایی از فشارهای روانی و رسیدن به آرامش به هیچ نوع رابطهای فکر نکند و با کمک متخصصان، سعی در بازسازی روانی و جسمانی خود داشته باشد تا بتواند از این مرحله هم عبور کند.
*نویسنده : دکتر حسین محرابی | روان شناس